یک هفته بعد از آزادی، بابام،
حدود یک هفته از تموم شدن سربازیم میگذره. روزی که تموم شد خیلی ذوق میزدم. اتفاق خوب بعد از سربازی اینه که برنامه های جلوی چشمم کار پیدا کردن و تشکیل زندگیه و... هست و دیگه مانع بزرگ سربازی جلوی فکر کردنم درباره آینده رو نمیگیره :). درضمن اخلاقم هم بهتر شده و دیگه با بداخلاقی خونوادم و مامانتون رو اذیت نمیکنم. دست همه، مخصوصا مادربزرگ و داییتون و باز، مخصوصا دست مامانتون درد نکنه که کلی کمک کردند تا این خدمت تموم شد. ایشالا تا وقتی که پسرمون بزرگ میشه (اگر پسر داشتیم) یه راهی پیدا بشه که بتونیم این مانع بزرگ رو براش دور بزنیم که مثل بچه های هم نسل باباش، عمرش تلف نشه و از زندگی عقب نیوفته. اوضاع کار بد به نظر نمیرسه وبالاخره یه کار...